۱۰ بازی ویدیویی با پیچش داستانی غیرمنطقی
برخی بازیهای ویدیویی از حیث پیچشهای روایی به قدری غیرمنطقی به نظر میرسند که باعث نابودی تجربه کلی بازی میشوند. در واقع، داستان این بازیها به واسطه لحظات و نقاط عطف روایی مورد بحث قرار میگیرند. در این مقاله به بررسی ۱۰ مورد از این بازیها میپردازیم.
پایانهای Mass Effect 3
بزرگترین نوآوری Mass Effect در صنعت بازی، ارائه عواقب و پیامدهای انتخابهای بازیکنان بود که بر رخدادهای عناوین بعدی (دنبالهها) نیز تأثیر میگذاشتند. شما میتوانید شخصیتهای محبوب را بکشید و حتی به ماموریتهایی خاص که به دنبال برخی تصمیمهای مشخص باز میشدند، دسترسی پیدا کنید. اما آن روایت شاخهای درخشان، زمانی که شپرد Crucible را فعال میکند تا ریپرها را در پایان بازی Mass Effect 3 نابود کند، از بین میرود.
بازیکنان با سه پایان مواجه میشوند که همگی تقریباً یکسان هستند. نتایج پایانها متفاوت است، اما این صحنهها همان سکانس دراماتیک را با تغییرات بسیار جزئی نشان میدهند. پایانهای Mass Effect 3 به قدری عجیب به نظر میرسند که برخی از طرفداران به خاطر آنها از تجربه مجدد بازی امتناع میکنند.
Metal Gear Solid 2
واکنش اولیه بسیاری از بازیکنان هنگام تجربه بازی Metal Gear Solid 2 بدون حضور Solid Snake با ناامیدی و سردرگمی همراه بود. Metal Gear Solid 1 موفقیت و انقلاب بزرگی را در صنعت بازی به ارمغان آورد و شخصیت Solid Snake بخش بزرگی از این فرمول محسوب میشود، اما با این حال، در نسخه دوم شاهد حضور Raiden به جای سالید اسنیک بودیم.
هر کاری که Raiden در ماموریت Big Shell Incident انجام میدهد، تقلیدی از نفوذ سالید اسنیک به جزیره Shadow Moses در بازی اول به حساب میآید. بعداً مشخص میشود که Raiden صرفاً یک آزمایش برای خلق ابرسربازی کامل است، بنابراین مأموریت او و هر آنچه انجام در طول آن انجام داده است، تنها بخشی از یک شبیهساز به شمار میآید.
Metal Gear Solid 5: Phantom Pain
بازی Metal Gear Solid 5 نمونه دیگر از یک شخصیتی را به تصویر میکشد که ردپای Big Boss را دنبال میکند، با این حال این بار فکر میکنید که در طی روند داستان در نقش Big Boss قرار دارید. سپس معلوم میشود که Venom Snake تنها یک پزشک صحرایی بوده که تحت هیپنوتیزم درمان ذهن قرار گرفته است تا شخصیت بیگ باس در او شکل بگیرد.
این اقدام به عنوان یک طعمه برای Big Boss واقعی با اسم رمز اسماعیل در طول بازی انجام میشود. طبیعتاً، متوجه شدن اینکه چیزی جز یک طعمه نبودهاید، کل تجربه MGS 5 را دگرگون میکند. در واقع بیگ باس و پاتریوتها واقعا عاشق بازی با ذهن سربازان خود هستند.
Bionic Commando 2009
داستان نیتن اسپنسر یک تراژدی پیچیده یونانی است. او از همسر تازه ازدواج کرده خود جدا میشود تا در ارتش به عنوان یک Bionic بجنگد. اشتیاق او برای دیدن دوباره همسرش، امیلی، روزهای طاقت فرسای مبارزه و به خطر انداختن جانش را تشدید میکند. هنگامی که او میفهمد که همسرش در تمام مدت به او نزدیک بوده و در بازوی بیونیک او پیوند زده شده است، لحظه شوکآوری ایجاد میشود.
ظاهراً هنگامی که نزدیکان Bionicها در تجهیزات آنها ادغام میشوند، در وضعیت بهینه عمل میکنند. در مورد اینکه پیوند Bionic چگونه عمل میکند، اطلاعات زیادی وجود ندارد. این سوال مطرح میشود که آیا امیلی هنوز هم نیتن را میشناسد؟ پایان بازی به همان اندازه گیجکننده به نظر میرسد و ممکن است برخی حتی داستان Bionic Commando را همتراز با یک B-Movie در قالب گیم قلمداد کنند.
پایان Death Stranding
بازی Death Stranding عجیبترین پایان کوجیمایی ممکن را دارد. آیا میتوانید به عباراتی که در ادامه مطالعه میکنید، معنا دهید؟ «ساحل شخصی Ka از طریق شبکۀ Chiral متصل شد و آغوش پورتر از رویداد نهایی انقراض جلوگیری کرد». در این پایان همه چیز و همه کاراکترهای بازی کاملاً بازنویسی شده و مهم نیست چقدر تلاش میکنید تا آن را درک کنید، تقریباً فهم آن غیرممکن است.
جوئل در The Last of Us Part 2
تقریباً همه مخاطبان تصور میکردند که ما الی را به عنوان یک شخصیت اصلی در قسمت دوم The Last of Us کنترل میکنیم. با این حال، هیچ چیز نمیتوانست ما را برای یک رویکرد بیرحمانه به منظور حذف جوئل از داستان آماده کند. جوئل به طور غیر مشخصی توسط یک گروه شبهنظامی متشکل از اعضای سابق فایرفلای دستگیر و توسط Abby، زنی که جوئل قبلاً تلاش میکرد او را نجات دهد، کشته میشود.
مرگ جوئل نه در اوج داستان بلکه در بخشهای ابتدایی بازی اتفاق میافتد. سکانسهای فلش بک مناسبی وجود دارد که رابطه جوئل و الی را پس از بازی اول نشان میدهد، اما عدم پیشروی و نحوه مرگ جوئل در قسمت دوم باعث شد که برخی از بازیکنان احساس کنند که به آنها خیانت شده است.
هویت Origami Killer در Heavy Rain
اسرار قتل به لحظه حساسی بستگی دارد که در آن سرانجام یک قاتل شناسایی میشود. این لحظه در نهایت به نقصی بزرگ در داستان Heavy Rain تبدیل شد. کل داستان Heavy Rain حول محور چهار شخصیت و جستوجوی آنها برای قاتل اوریگامی میچرخد. هنگامی که در پایان بازی مشخص شد اسکات شلبی به عنوان یکی از ۴ شخصیت اصلی قاتل اوریگامی است، همه تعلیقها از بین رفتند. Heavy Rain هیچ کاری برای رسیدن به این افشاگری انجام نمیدهد و اسکات را تنها یک کارآگاه خصوصی ساکت با نیت خوب برای دستگیری قاتل اوریگامی به تصویر میکشد.
Halo 4 و Halo Infinite
سری Halo پس از نسخه چهارم هرگز نتوانست جایگاه خود را پیدا کند. از زمان قربانی شدن کورتانا در پایان Halo 4، استودیوی ۳۴۳ اینداستریز اقدامات عجیبی را در مورد این شخصیت انجام داده است. کورتانا ظاهراً توسط همان فناوری Forerunner نجات پیدا میکند که او را در Halo 4 نابود کرده بود و در نهایت تبدیل به یک هوش مصنوعی متخاصم میشود که در پایان Halo 5 کهکشان را نابود کرد.
اغلب بخش داستانی Halo Infinite روی خنثی کردن اقدامات کورتانا متمرکز است، اما او کورتانای واقعی نیست. کورتانا حقیقتاً در Halo 4 قربانی شد. این هوش مصنوعی ممکن است تنها یک ساختار انگلی Forerunner با استفاده از هویت کورتانا باشد، اما هرگز آن کاراکتر محبوب قدیمی نشد. علاوه بر این، همچنان بحثهایی در مورد وضعیت کورتانا و اینکه آیا او همان The Weapon در پایان Halo Infinite است یا خیر وجود دارد. بازگشت مداوم کورتانا به داستان پس از پایان Halo 4 مانند تلاشی ساختگی برای مرتبط نگه داشتن کورتانا و این فرنچایز به نظر میرسد.
هویت شوالیه آرکام در Batman: Arkham Knight
تقریباً هر فردی که Batman Arkham Knight را تجربه میکند، هویت Arkham Knight را به عنوان شخصیت جیسون تاد یا همان رابین یا رد هود حدس میزند. بازی دائماً به هویت او اشاره میکند و به سختی از مسیر خود خارج میشود تا پیچش داستانی را شگفتانگیز کند. با این حال، نحوه قاببندی آن یک پیچش داستانی معمولی دراماتیک است. دو دوست سابق در مقابل هم قرار میگیرند و شرور فریاد میزند: «تو واقعاً چیزی نمیدانی، بروس!».
Shadow of the Colosuss
هدف این بازی از بین بردن ۱۶ کولوسی غولپیکر است و به عنوان یک بازیکن، تصور اینکه موضوع بازی به طور کلی یک هدف درست نباشد، دشوار به نظر میرسد. بازی اینطور به نظر میرسد که نجات Mono با شکست دادن کولوسیها کاری افتخارآمیز است. سپس در پایان Wander کاملاً تسخیر میشود و در نهایت توسط ارباب شمن، ایمون، محکوم میگردد.
Wander حاضر بود برای نجات Mono دست به هر کاری بزند و او را به عنوان یک شرور ترسیم کند که مایل است اهداف را با کارهای شیطانی توجیه نماید. این پایان به شما این امکان را میدهد متوجه شوید که در حال تجربه بازی نه در نقش یک قهرمان بلکه در نقش شخصیت شرور هستید و باعث میشود در مورد ماجراجویی خود احساس گناه کنید.